درس کوفتی

امروز توی کلاس تحقیر شدم :)
همه افراد کلاس خندیدن اما من با یه لبخند تلخ تخته رو میپاییدم . قطره شور اشک مثل یه مروارید خونی از چشمهام افتاد ولی هیچکس متوجه غم و فشار روی من نبود . همه به ضعف من خندیدن اما من گریه کردم ، اونقدر که کل صورتم خیس اشکهام شده بود .
درسته دیره اما نه برای من ..
دیگه نمیخوام پشت سایه ها قایم شم ، من همیچین ادمی نبودم:((
دیدگاه ها (۰)

صبح چهارشنبه رو با انرژی شروع کنیم😃

Stay Real, Stay Loyal, Or Stay Away From Me.

🚶🏻‍♀️💛

With mirth and laughter let old wrinkles come William Shakespeare😁

# رز _ سیاه PART _ 48 تهیانگ: کنار تختش نشسته بودم و دستشو ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط