شانه را در هوس زلف کجت آزردم

شانه را در هوس زلف کجت آزردم
بار کج بود که بر شانه به منزل بردم

اشک، لب های پُر از زخم مرا تر می کرد
عوض بوسه فقط زخم زبان می خوردم

با دل تنگ به امید فرج می رفتم
باز با سر به دل سنگ تو بر می خوردم

مست می کردم و دنبال خودم می گشتم
- آنقدر مست - که گاهی به خودم می خوردم

دَمِ رفتن، نفسی تنگ در آغوشم گیر
چادر گل گلی ات را کفنم کن، مُردم....🦋🦋


غروبت بی غم جانانم💐🫂🧿🌐

#saharshehim💖
دیدگاه ها (۰)

هردم خیال تـوچون ماهتاب بر سر ویرانه‌های دلمستانه پای کوبد ا...

محبوبمآرزوها ، واژه‌ها ، ترانه‌ها ، صداها ، عطر شقایق‌های کو...

دوست داشتن اجبار نیستایثار استاز خود گذشتگیستهر زمان از چشم ...

تـو را بایـد خوانـد ؛با لـذت...مثل یڪ ڪتـاب شـعــر قـدیمی از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط