در آخرین اجرای کارناوال، سروین ضابطیان در نقش مادر و سینا ساعی در نقش امیر کبیر، جان تازهای به تاریخ دادند.
امیر کبیری که از ناتوانی و ناتمامماندن راهش دلگیر بود، گمان میکرد برای وطن کاری نکرده است.
اما مادرش، با صدایی پر از امید، به او گفت که ایستادن در روزهای حملۀ دشمن و اندوه، کمترین کار نبود؛ بزرگترین ارزش بود.
این دیالوگ، مثل زخمی که آرام باز میشود، یادمان آورد چه کسانی برای این خاک از خود گذشتند.
اجرایی که در چند دقیقه آنقدر عمیق بود که سالها سینمای ایران نتوانست چنین حقی را ادا کند.
سینا ساعی با بازی دلنشینش، فداکاری مردانی را زنده کرد که جانشان را برای امنیت ما دادند.
و سروین ضابطیان، مادری را به تصویر کشید که امید و حقیقت را دوباره به قلب پسرش—و به دل ما—برگرداند.
این دو، تاریخ را نه بازی کردند، بلکه لمس کردند و به زبان احساس رساندند.
به احترام آنها که رفتند، و به احترام هنرمندانی که یادشان را زنده نگه میدارند.
آفرین بر این اجرای بیادعا اما عمیق، که عشق به وطن را دوباره در دلها روشن کرد.
و عجیب است که خیلیها، به جای آنکه جانِ این اجرا را ببینند، تنها به تکخوانی سروین چشم دوختند.
در حالیکه ارزش صدای او، صدای یک مادر، هزار برابر فراتر از سادهانگاریِ بحثِ تکخوانی است.
این صدا، روایتی بود از امید، از رنج، از ایستادگیِ زنی که پسرش را قهرمان دید، نه ناکام.
سروین ضابطیان نخواند تا بخواند؛ خواند تا مادر باشد، تا حقیقت را در قلب امیر کبیری و در دل ما بیدار کند.
و همین نقطهایست که بسیاری ندیدند؛ جایی که هنر از سطح عبور میکند و به معنا میرسد
——————————————————
@#کارناوال#سیناساعی#سروین_ظابطیان#مجنون#سجادبابایی
امیر کبیری که از ناتوانی و ناتمامماندن راهش دلگیر بود، گمان میکرد برای وطن کاری نکرده است.
اما مادرش، با صدایی پر از امید، به او گفت که ایستادن در روزهای حملۀ دشمن و اندوه، کمترین کار نبود؛ بزرگترین ارزش بود.
این دیالوگ، مثل زخمی که آرام باز میشود، یادمان آورد چه کسانی برای این خاک از خود گذشتند.
اجرایی که در چند دقیقه آنقدر عمیق بود که سالها سینمای ایران نتوانست چنین حقی را ادا کند.
سینا ساعی با بازی دلنشینش، فداکاری مردانی را زنده کرد که جانشان را برای امنیت ما دادند.
و سروین ضابطیان، مادری را به تصویر کشید که امید و حقیقت را دوباره به قلب پسرش—و به دل ما—برگرداند.
این دو، تاریخ را نه بازی کردند، بلکه لمس کردند و به زبان احساس رساندند.
به احترام آنها که رفتند، و به احترام هنرمندانی که یادشان را زنده نگه میدارند.
آفرین بر این اجرای بیادعا اما عمیق، که عشق به وطن را دوباره در دلها روشن کرد.
و عجیب است که خیلیها، به جای آنکه جانِ این اجرا را ببینند، تنها به تکخوانی سروین چشم دوختند.
در حالیکه ارزش صدای او، صدای یک مادر، هزار برابر فراتر از سادهانگاریِ بحثِ تکخوانی است.
این صدا، روایتی بود از امید، از رنج، از ایستادگیِ زنی که پسرش را قهرمان دید، نه ناکام.
سروین ضابطیان نخواند تا بخواند؛ خواند تا مادر باشد، تا حقیقت را در قلب امیر کبیری و در دل ما بیدار کند.
و همین نقطهایست که بسیاری ندیدند؛ جایی که هنر از سطح عبور میکند و به معنا میرسد
——————————————————
@#کارناوال#سیناساعی#سروین_ظابطیان#مجنون#سجادبابایی
- ۱۸.۷k
- ۰۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط