🍁بهار گیسو افشان🍁

بهار آمد و گیسوی تو افشان شده است 
بهار با تو اینگونه گلستان شده است!

آخرش خلق گل ام ختم به لبهای تو شد
مثل یک معجزه ای که در تو پنهان شده است

جنگ نرم اسلحه مخفی چشمان تو نیست
جنگ از دوری چشم تو فراوان شده است

خون به پا کرده ای و شال به سر کرده ای و 
راه افتاده ای و جاده هراسان شده است


این همین کوه فرو ریخته اندام من است
ترک آغوش تو را کرد که ویران شده است
.
دیدگاه ها (۷)

🍁معمای عشق🍁

🍁مغرور🍁

💔بغض💔

🍁من دلم را که می تپد برای تو دوست دارم🍁

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط