درباره الی

@filmgoon
لایک و کامنت یادت نره😉🌱
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
برای دیدن کلیپ ها و سکانس های بیشتر وارد پیج شو😘🌹🌱
----------------------------------------------------------
فالوم کن عزیزم❤️🙏
.
لایک و فالو یادتون نره 👍😘😘❤️
🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒
چند نفر از همکلاسی‌های سابق دانشکده حقوق دانشگاه، از خانواده‌های طبقه متوسط ایران، به قصد تعطیلات سه‌روزه به دریای خزر سفر می‌کنند: سپیده به همراه همسرش امیر و دختر کوچکشان، شه‌رِه به همراه همسرش پیمان و دو فرزندشان از جمله پسرشان آرش، و نازی به همراه همسرش منوچهر. سپیده که برنامه‌ریز اصلی سفر است، معلم مهدکودک دخترش، الی را هم با خود می‌آورد تا او را به احمد، دوست مطلقه‌ای که از آلمان آمده، معرفی کند.

در ویلایی کنار دریا که سپیده رزرو کرده، مسئول آنجا به آن‌ها می‌گوید مالکان فردا برمی‌گردند و پیشنهاد می‌کند به جای آن، در ویلایی خالی و دورافتاده کنار ساحل بمانند. سپیده به زن پیر دربارهٔ رابطه بین الی و احمد دروغ می‌گوید و می‌گوید آن‌ها تازه عروس و داماد هستند و در ماه عسل‌اند.

الی کمی خجالتی است اما به تدریج به احمد علاقه‌مند می‌شود و او هم ظاهراً به او علاقه دارد. الی به مادرش زنگ می‌زند و دروغ می‌گوید که همراه همکارانش در یک مرکز ساحلی است و فردا طبق برنامه به تهران بازمی‌گردد. همچنین از مادرش می‌خواهد که این سفر را به کسی نگوید.

اما سپیده نمی‌خواهد الی برود و در زمان بیرون رفتن برای کاری، چمدان‌های او را پنهان می‌کند. یکی از مادران از الی می‌خواهد که مراقب بچه‌ها باشد که کنار دریا بازی می‌کنند. مدتی بعد، آرش در دریا پیدا می‌شود که غرق شده و الی در جایی نیست. آرش احیا می‌شود اما گروه نمی‌دانند آیا الی غرق شده یا به تهران رفته است. پلیس خبر داده می‌شود و گروه به دنبال الی می‌گردند. هر کس دیگری را در بروز این اتفاقات و حضور الی در سفر مقصر می‌داند.

اما ماجرا آن‌طور که به نظر می‌رسد نیست، چون مشخص می‌شود سپیده دروغ گفته و می‌دانسته الی نامزد مردی به نام علیرضا است. از آنجا که الی نمی‌خواست با علیرضا ازدواج کند، سپیده اصرار داشته الی همراهشان به سفر بیاید تا احمد را ملاقات کند. الی اول دعوت را رد کرده، چون نامزد داشته، اما تحت فشار سپیده پذیرفته است. علیرضا می‌رسد و به احمد حمله می‌کند و از سپیده می‌پرسد آیا الی دعوتش برای سفر را رد کرده بود یا نه. سپیده که می‌خواهد آبرو و عزت الی را حفظ کند، ابتدا قصد دارد حقیقت را بگوید اما وقتی بقیه که از علیرضا می‌ترسند فشار می‌آورند، دروغ می‌گوید و می‌گوید الی بی‌هیچ تردیدی دعوت را قبول کرده است. جسد الی در آب پیدا می‌شود و علیرضا او را در سردخانه شناسایی می‌کند.
بازیگران
#صابر_ابر
#ترانه_علیدوستی
#گلشیفته_فراهانی
#شهاب_حسینی
#مانی_حقیقی
#مریلا_زارعی
#پیمان_معادی





#اصغر_فرهادی #فیلم_سریال_ایرانی
#ژانر_معمایی_مهیج
دیدگاه ها (۳)

بزنگاه

از یادرفته

لیسانسه ها

شرعی

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

حتما تا انتها مشاهده کنید و امتداد فریاد ما می توانیم باشیدن...

#حکایت‌ های پندآموزگویند: روزی ابلیس ملعون خواست با فرزندانش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط