آلودهام به تو

آلوده‌ام به تو
مثل چشمانت به خواب
مثل هوای تهران به ریزگرد و غبار
محکومم به تو
مثل بیچاره‌ای به سرنوشت
زندانی به حبس ابد
گرفتارم به تو
مثل موهای بلند زنی در دست‌های باد
و تن مردی زیر فشار کار
دچارم به تو
مثل مادرت به بیماری‌اش
تو به دیوانگی‌ات
بیمارم به تو
مثل خودم به چشم‌هایت
خودم به آغوشت
بیمارم به تو
مثل خودم به خودت...

حواست نیست!!!؟
دیدگاه ها (۱)

صدای شادمهر؛مرحمی ست برای وقتایی کههیچ پناهی جز آغوش موسیقی ...

همه راه‌هابه تو ختم می‌شوند.حتی آن‌ها کهبرای از یاد بردنتطی ...

کارِ من این استکه آواره‌ی سایه‌ات شومسایه‌ای که سایه‌ی من اس...

تو هنوز در زیباترین اتاقِ قلب منیتمام روز اگر از هم رنجیده و...

تک پارتی از ران عطر تلخ ارغوانساعت‌ها در کافه‌ای تاریک، "نور...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط