چمن شکفت و می از خُم به‌ شیشه جولان کرد
جنون عاشق و سودای مرغْ طغیان کرد
مرا که حرف شراب از کتاب می‌ شستم
زمانه کاتبِ اَعمالِ می‌ پرستان کرد
صبا به غنچه نکرد آنچه ناله با دل کرد
چمن ز ابر ندید آنچه گریه با جان کرد
ز ناز چون نکشد دامن از خسِ مژه‌ام
بتی که غنچ ی گُل تکمه ی گریبان کرد؟
مرا که تقویِ من بوی گل حرام شمرد
هوای عشقِ تو مزدورِ گلفروشان کرد
ز خار خارِ تو هر گَه به‌ باغ شد «نوعی»
به‌ جای گل خس و خاشاک در گریبان کرد
نوعی خبوشانی
این بیت نوعی خبوشانی در گذر زمان و با سلیقه ی عامّه
اینگونه تحریف و معروف گشته است و به طالب آملی و
صائب و دیگر شعرای سبک هندی منسوب شده است ، که
انتسابی نادرست است : منی که نام ( یا لفظِ یا حرف )
شراب از کتاب می‌شستم / زمانه کاتب دکّان می‌فروشم
کرد ، بعداً این بیت سست نیز در ادامه به آن الحاق گشته‌
است : کنون که کاتب دکّان می‌ فروش شدم
فضای خلوت میخانه خرقه‌ پوشم کرد !
☑️ دیوان ملا نوعی خبوشانی گردآوری و تصحیح : امیرحسین ذاکر زاده
تفسیر : بعضی وقت ها آدم مجبور می شود در راهی قرار
بگیرد که اصلا دوستش ندارد و یا کاری را انجام دهد که
همیشه دیگران را برای آن کار سرزنش می کرده است.
دیدگاه ها (۰)

نه هر بیرون که بپسندی درونش همچنان باشدبسا حلوای صابونی که ز...

در تو آن مردی نمی بینم که کافر بشکنیبشکن ار مردی هوای نفس کا...

هر جا که عشق خیمه زند جای عقل نیست. #سعدی_جان عشق در هر کجا ...

جهان و کارِ جهان جمله هیچ بَر هیچ است هزار بار من این نکته ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط