این جمله رو با پوست گوشت و استخونام درک کردمو این

این جمله رو با پوست گوشت و استخونام درک کردم......و این....چیز خوبی نیست:)
دیدگاه ها (۶)

هوا عجیب هوای گریه ست ولی من اشکی برای ریختن ندارم .

صبر و تحمل ادم هم تا یه جائیه نمیترکه، نمیترکه، نمیترکه یهو ...

کاش واقعا میتونستم محو شم .

چرا؟ چرا از زخم خوشم میاد؟ چرا از خون خوشم میاد؟ چرا از رد ز...

الان درک کردم این چند جمله کوتاه رو..🚶✨لایک و فالو یادت نره😈...

حرفای که مهدیار میزنه با پوست و استخون درک کردم:(

دستام دیگه پوست ندارم که بکنم ، رو بردم به گوشت ...🙃

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط