#پارت۱۰
کوک: ات میتونم همه چیزو واست توضیح بدم به خدا چیزی که تو فکر میکنی نیست
ات: لازم نکرده حالا هم مثل پسر خوب باهام میای عمارت
منو برد به یه عمارت که ظاهرا عمارت ات بود
اون کی انقدر فرق کرد؟
چطوری الان به عمارت داره؟
مغزم کار نمیکرد برای همین آروم باهاش راه میرفتم تا رسیدیم به یه در
قفل در رو باز کرد و منو پرت کرد تو اون اتاق که ترسناک به نظر میومد
یه عالمه چاقو با انواع مختلف
اصلحه هایی که تاحالا ندیده بودم
و زنجیر
ات با حرص یه چاقو برداشت و نزدیکم شد
کوک: ات..... اروم باش.... اتتتتت.... میخوای چیکار کنی؟
ات با صدایی که از عصبانیت ترسناک شده بود گفت: میخوام کاری رو که چند سال پیش میخواستم انجام بدم رو الان انجام بدم
کوک: م..منظورت چ.. چ. چیه؟
یه خنده ترسناک راه انداخت
ات: الان میفهمی مستر جئون
ات دیوونه شده بود؟
میخواست چی کار کنه؟
از ترس داشتم عقب عقب میرفتم که آخرش به دیوار برخورد کردم
ات چاقو رو نزدیک گردنم آورد و زمزمه وار گفت : قرار نیست به این راحتیا بمیری قراره کاری کنم که آرزوی مردن رو داشته باشی
چاقو رو اروم گذاشت رو گردنم و........

#repost #new_post #jungkook #bts #namjoon #jimin #j_hope #suga #taehyung #jk #jin #bunny #namkook #taekook #jikook #explore #جونگکوک #بی_تی_اس #جیمین #تهیونگ #جین #نامجون #تهکوک #نامکوک #شوگا #جیهوپ #پست_جدید #ریلیز @jin.hoo_18
دیدگاه ها (۱)

کیوت خوردنییییییی😭😭😭به این لایوشم نتونستم برسم دلم میخواد بم...

#پارت۱۱چاقو رو آروم گزاشت رو گردنم اما..... منصرف شد𝓨/𝓷:یه چ...

#پارت۹*فردا*کانگ: همه چی رو به راهه دیگه؟ ات: اره کانگ: حالا...

😂😂😂

دوست پسر دمدمی مزاج

سنگدلچپتر * 22 *رفتم توی اتاقم،تمام کمدم رو زیر و رو کردم تا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط