بعد از آن دوری و فراموشی

🌱🍒بعد از آن دوری و فراموشی
دیدمش باز در گذرگاهی
همچو پیشین پر از نشاط و سرور
ریخت ازحسرتم به لب آهی
چه شد ای وای من چو پیرانم
بینم او را چه شاد و خندان است
باز هم دوست دارمش اما
دانم افسوس دشمن جان است
آرزو میکنم . خداوندا!!!
که شوم دختر دبستانی
شرمگین گردم از نگاهش سخت
دهمش نامه های پنهانی
چونکه در خلوتی سخن گوییم
حرف عشق و عروسی فردا
آه با آرزو به هم می گوییم
سخن کودکان فردا را
ای دریغا که جز خیالی نیست
من کجا دختر دبستانم
شاعری شوم و مست و آواره
خسته از زندگانی و جانم
او کجا وای همچو دیرین است
نگهش خشمگین و پر کینه
خشمگین گویدم برو ای زن
در دلم نیست عشق دیرینه
شرم کن آمدی به سویم باز
از کنارم برو که رسوایی
راست گوید کجا دگر باشد
در دلش باز بهر من جایی
گناهت ای بانو خاموشی است
گناه او نامردی و فراموشی است🌱🍒


((مهین سکندری))
دیدگاه ها (۱)

#تصویر_پس_زمینه

#گیلان_من#زیتون_پروده

🍒🌱هیچکس از عشق سوغاتی بجز دوری ندید🍒🌱

🌱🍒دستم بگیر، دارم به یادت می افتم🌱🍒

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط