کسی نمیفهمد حال خراب شاعری را

کسی نمیفهمد حالِ خرابِ شاعری را
که دلش میخواست حسّی واقعیتر
از خیالِ معشوقه اش رابه آغوش بکشد
چیزی قابل لمستر از یک دوستت دارمِ خیالی آنهم وقتِ خواب با چشمانی بسته
آی مخاطبی که همین چند سطر را میخوانی و رد میشوی اینها شعر نیستند اینها پوکه های گلوله هاییست که هر روز در سرِ احساساتم شلیک کرده ام
دیدگاه ها (۴)

گر بگويمكه تـــــو در خون منیبهتــــــان نيست..❤️

دلتون شاد لبتون خندان دوستان 🤣🤣🤣🤣😂😂😂

زندگی در دو جمله خلاصه میشود: لذت بردن از روزهای خوب صبر کرد...

جمله بی قراریت از طلب قرار توستطالب بی‌قرار شو تا ڪـه قرار آ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط