بچه و مادرش توی ایستگاه اتوبوس میدون منیریه وایسادن منتظر.
بچه بستنی می‌خوره و به مامانش نگاه می‌کنه که یه دسته از موهاش از روسری بیرونه. بچه با خودش فکر می‌کنه مامانش چقدر قشنگه.

بچه نمی‌دونه قراره سال‌ها بعد یه نیمه‌شب کوفتی یاد این روز بیفته و دلش برای بچه‌بودن تنگ بشه...
#حمید_سلیمی
#شعر
#رشت
#موسیقی
#پدر
دیدگاه ها (۰)

ایران زیباست؛ ترکمن صحرا ترکمن صحرا، با دشت‌های مخملین، کوه...

ایران کشور رنگ ها، هنر و اصالت✨چهار مضراب چلیپا #نوروز #عید...

آبشار شيمبار آبشار شيمبار خوزستان به جرات يكى از زيباترين آب...

غرور اسلیترینی (فصل ۲) P5

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط