چه گویمت که تو خود با خبر ز حال منی
چو جان، ‌نهان شده در جسم پر ملال منی

چنین که می‌گذری تلخ بر من از سر قهر
گمـان برم که غـم‌انگیز مـاه وسـال منی

خموش و گوشه نشینم، مگر نگاه توام؟
لطیف و دور گریزی، مگر خیــال منی؟!

ز چند و چون شب دوریت چه می‌پرسم
سـیـاه‌ چشمی و خود پاسـخ سـؤال منی

چو آرزو به دلم خفته‌ای همیشه و حیف
کـه آرزوی فـریـبنــده‌ی محــــال منی

هوای سرکشی‌ ای طبع من ‌مکن که دگر
اسـیر عـشقی و مرغ شکستـه‌ بـال منی

ازین غمی که چنین سینه‌‌سوز سیمین است
چه گویمت که تو خود باخبر ز حال منی...🦋🦋

شبت بخیر محبوبم✨❤

#saharshehim💖
دیدگاه ها (۰)

عاشقت هستم تا در بدنم جان دارمو کنار تو مگر نقطه ی پایان دار...

‍  🌙کاش امشب یک قراری داشتیم ...بی تو حتــی واژه ها گم می شو...

مثل همیشه گریه هات پای مندلخوشیات با ازما بهترون.اما اگر روز...

چه عادلانه در من تقسیم شده‌ای.....فکرت در سرم افتاده و مهرت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط