بہ این شاعر حسادت مےڪنم !
بہ شاعرے ڪہ تو را شعر مےڪند
قصہ مےبافد
عطر لبهایت را مےنوشد !
انگشتان تو در موهایش پَرسہ مےزند
خواب تو را مےبیند
در چشمان تو قهوہ سِرو مےڪند
پیشانے تو را مےبوسد
و از پیراهن تو گل رازقے مےچیند !
هر روز تڪرار مےڪند
چقدر تو را دوست دارد و من
حق هیچڪدام از این ڪارها را ندارم ...
#عرفان_یزدانے
#معین
بہ شاعرے ڪہ تو را شعر مےڪند
قصہ مےبافد
عطر لبهایت را مےنوشد !
انگشتان تو در موهایش پَرسہ مےزند
خواب تو را مےبیند
در چشمان تو قهوہ سِرو مےڪند
پیشانے تو را مےبوسد
و از پیراهن تو گل رازقے مےچیند !
هر روز تڪرار مےڪند
چقدر تو را دوست دارد و من
حق هیچڪدام از این ڪارها را ندارم ...
#عرفان_یزدانے
#معین
- ۱۴.۶k
- ۱۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط