یه روزی میام جلو بچت زانو میزنم

یه روزی میام جلو بچت زانو میزنم
میبوسمش و بهش میگم فرشته کوچولو اون دستایی که تو با دستای کوچولوت میگیری یه روزی تو دستای من بود اون کسی که تو بهش میگی بابا یروزی عشق من بود اون مرد همه زندگیه من بود :) فرشته کوچولو تو هیچوقت اندازه من باباتو دوست نداری یه زمانی قرار بود تو ثمره عشق من و بابات باشی قرار بود من مامانت باشم
صدات کنم مامانی دختر قشنگم
به بابات گفته بودم چشمات باید عین من باشه ولی نشد که بشه خدا کنه تقاص دله شکسته منو خدا سر تو در نیاره فرشته کوچولو امیدوارم خدا اشکای منو گرون با بابات حساب نکنه...
#وروجک_لکستان
دیدگاه ها (۲)

یه جمله خونده بودم كه «آدمی که غرق میشه قطعاً می‌میره» حالا ...

درگذشت خاله گرامیتان رابه جنابعالی و خانواده محترم تسلیت عرض...

در این روزها که نیستی ،مثل ارتش جنگ زده شدم ،دنبال پناه می‌گ...

آواز قو :كمتر كسانی میدونن آواز قو یعنی چی ....؟!قو تنها پرن...

+حسود حسودددددد تو نمیتونی بیای بیروننننن من میتونم دنیارو ب...

پارت ۱۳ویو نامجون:سریع رفتم بیرون و دیدم مردم دور یه نفر علق...

ویو کوکیه سال از اون قضیه گذشت و ا.ت الان بارداره ولی دکتر ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط