نبستی دل به آیین و به چون و چندهای من
بریدی شـاخه های سبزت از ، آوند های من

چه خندانی میان بغض و تب هایم به هر قطره؛    
تماشا میشوی در چشم و در لبخند های من

خیابان تا خیابان را  ، برایت آینه بستم ؛
شکستی آینه در آینه ، دلبند های من !

زدم در لا به لای تار و پود قلب خود نقشت
گسستی آن گره ها از دل و پیوند های من

برای چشم زخمت دود کردم توده ی اسپند
شدی آبی به روی آتشِ ،  اسپندهای من

نکردی کم ز من شب گریه های سالها دوری
شدم همپای کارون ، پا گرفت اروندهای من

قسم خوردی نگیری از من این جانم ، گرفتی و؛
گرفته طعم ناب بوسه هایت قندهای من

تو را مانند یک تاجی نشاندم روی سر اما ؛
فرو افتادی از شانه ، از این الوندهای من

به هر در میزدم تا اینکه برگردی نشد اصلا
نشد یک دم موثّر ، حیله و ترفندهای من

تمامی عمر خود ماندم که باز آیی به آغوشم !
کنون چله نشینِ تو ، من و اسفندهای من

اگر صد بار دیگر هم ، برانی ام مرا از خود ؛
تو حال خوب من هستی به این سوگندهای من🦋🦋

کاش منیدَ تهلخدان گورتارماغا بیاز چالشاردون،نه اولار آخی منده انسانام منیمدَ اورگیم وار.

هامی گجلر کیمی بوگجه ده تهلغا عشق اولسون سنون یادونان🤎
دیدگاه ها (۰)

گريز مى زند دلم به خلوت خيال توبه خاطرات  عاشقى به بودن محال...

نیست بی دیدار تو در دل شکیبایی مرانیست بی‌گفتار تو در دل توا...

⚪️✨تو این روزای اخر سال🕊✨دو تا جمله هست که باید⚪️✨بهت بگم : ...

گنجشک وقتی جفتش ترکش میکنه ناراحت نمیشه...غصه نمیخوره.واقعی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط