یه جایی به بعد

یه جایی به بعد
دیگه خسته می شی از هر چی که هست و یک چیزی که نیست ...
دلت از عالم و آدم پُر می شه و هیچ کس نمی تونه آرومت کنه .
جلوی روت عمری که باید بیهوده سپری بشه و پشت سرت گذشته ای که همیشه درگیر شی و ولت نمی کنه و این وسط به کسایی ضربه می زنی که نزدیکتن ولی نمیتونی کاری بکنی ...
دیگه کم کم خودتو فراموش می کنی زندگی برات زندان میشه و هر چقدر که زمان می گذره بدتر و بدتر میشه.
نمیدونم چه اتفاقی تو زندگیم افتاد ولی دیگه برام مهم نیست آدم ها چه فکری دربارم میکنن دیگه حرفا و قضاوت هاشون اذیتم نمیکنه دیگه برام مهم نیست
توی روزای سخت زندگیم کیا ترکم کردن گذشته رو رها کردم و در کل هیچ توقعی از هیچ کس ندارم
عوضش حالم بهتره خوشحال ترم هر چیزی و هرکسی نمیتونه منو بهم بریزه و من این حال خوبو با هیچی عوض نمیکنم
دیدگاه ها (۳)

امشب شب قدره و حرف دل زیاد...یا رب...یا کریم یا رحیم...لطفا ...

🕊🖤🕊سبحانک یا لا اله الا انت🕊🖤🕊الغوث الغوث خلصنا من الناریارب...

یه جا خوندم که موقعی که برف میباره همه جا ساکت میشه، چون دون...

بفرست برای عزیزانت♥️🙏" بارالها "زمين تنگ است و آسمان دلتنگ ب...

امروز تولدم روزی که همه بهم اهمیت میدنروزی که کاش به دنیا نم...

کف دستم رو نگاه کرد و گفت گمشده داری. این خط که شبیه هشت هست...

پدر ناتنی من...part:³⁶𝗛𝘆𝘂𝗻𝗷𝗶𝗻:یادته جلوی چشم من ب مامانم تجا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط