پارت

پارت ۸

اومد سمتم و
_ به من نگاه کن
سرم و به سمتش چرخوندم
چند ثانیه کل اجزای صورتم رو برانداز کرد و
لب زد
_ خیلی زشتی
+ عجبا
_ خیلیم پرویی
برو برو خونتون حوصله ندارم
+ من حوصله دارم
_ هوفف برو کار دارم
+ یزره فقط التماس میکنم تروخدا
_ بیشتر خواهش کن
+ بیا دیگه
_ دستمو ببوس و بهم التماس کن
+ دیگه چی عمرا
_ پس برو از مربی چلغوزت یاد بگیر
حوله رو برداشت و موهاش رو هشک میکرد
و همینطور راه میرفت
رفت طبقه پایین منم باهاش رفتم
اون رفت داخل اتاقش منم از عمارت رفتم بیرون
مرتیکه دیلاق ازم ایراد میگیره کمک هم نمیکنه هوفف
جت اسکی رو برداشتم و رفتم ساحل و برگشتم خونه
انقد رانندگی کرده بودم
داشتم پاره میشدم
تو فکر بدنش بودم . تتوهاش ، موهای مشکی و فر ، بازو هاش ، عضله هاش
، اجزای صورتش دخترا حق داشتنا
ولی اون بهم گف زشت خب معلومه بهم میگه زشت
منو در سطح خودش نمیبینه خب اون خیلی جذابه
منم خیلی خوشگلم اما اون مثل یه نقاشی میمونه انگار خدا خودش قلمو رست گرفته و نقاشی کرده ( اوممهه 🤤🤤)
دیدگاه ها (۰)

پارت ۹کوک ویو رفتم تو اتاقم این دختره هم رفتدوست نداشتم بهش ...

پارت ۱۰کره شمالی ۸:۰۰مسابقه داریم اماده شدیم یکروز بعد از دی...

پارت ۲۱خودم ویو 😐ا.ت به راه افتاد از خونه گذشت و به جنگل رسی...

پارت ۲۰خودم ویو * راوی 😌 * & خب حالا چی گفتم× نه قربونت چه ...

آره من خیلی برات زیاده روی کردم...تو من و فروختی به کسی که ک...

کاش براتون مهم بودم

بیب من برمیگردمپارت : 60( جونگکوک)پس اون دختری که رفت بغل ای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط