با سردرد بیدار شدیباید امتحانش میکردی چون چاره ای نداشتی

با سردرد بیدار شدی،باید امتحانش میکردی چون چاره ای نداشتی!
بیبی چک رو برداشتی و رفتی سمت دستشویی،با دیدن دوتا خط روی بیبی چک نفس حبس شدتو بیرون دادی،نمیدونستی باید چطور بهش بگی،بخصوص که امشب تولدش بود،مترسیدی شب تولدشو خراب کنی.
یه جعبه خوشگل رو تزیین کردی و بیبی چکو توش گذاشتی،وقتی جشن تونو شروع کردین همش استرس داشتی اما سعی کردی آروم باشی تا وقتی نوبت باز کردن کادوها برسه...
همه کادوهای بامزه شونو دادن که نوبت به آخرین کادو که مال تو بود رسید،یونگی با ذوق به جعبه نگاه میکرد و شروع کرد به باز کردن روبان دورش و پسرا هم با شوق نگاش میکردن و حدس میزدن چی تو جعبه ست...
×جعبش مثله جعبه ساعته
—یا گردنبند
~یا گردنبند
بالاخره روبانو باز کرد و یکدفعه با هیجان دستشو روی دهنش گذاشت و با صدای جیغ مانندی که پر از ذوق بود داد زد:
_دارم بابا میشممممممممم


#SG#BTS
⊱• ──────── •⊰

#J_u_n_g_k_o_o_k
دیدگاه ها (۵)

+هوپی من بهت هشدار داده بودم .*موهاشو از جلو چشماش کنار زد و...

❥︎ 𝑗ℎ𝑜𝑝𝑒 ➪#JH❥︎ 𝑡ℎ𝑒 𝑤𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟 ➪# DORYتو و جی هوپ الان باهم پنج ...

از اونجایی که یونگی یه مدتِ کوتاه مجبور بود تنهایی به یه سفر...

پسر کوچولوی کیوتتو که کاملا عین باباش بود رو پاهات نشونده بو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط