فرهاد را چو بر رخ شیرین نظر فتاد

فرهاد را چو بر رخ شیرین نظر فتاد
دودش به سر درآمد و از پای درفتاد
مجنون ز جام طلعت لیلی چو مست شد
فارغ ز مادر و پدر و سیم و زر فتاد
رامین چو اختیار غم عشق ویس کرد
یک بارگی جدا ز کلاه و کمر فتاد
وامق چو کارش از غم عذرا به جان رسید
کارش مدام با غم و آه سحر فتاد
زین گونه صد هزار کس از پیر و از جوان
مست از شراب عشق چو من بی‌خبر فتاد
بسیار کس شدند اسیر کمند عشق
تنها نه از برای من این شور و شر فتاد
روزی به دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد
عشق آمد آن چنان به دلم در زد آتشی
کز وی هزار سوز مرا در جگر فتاد
بر من مگیر اگر شدم آشفته دل ز عشق
مانند این بسی ز قضا و قدر فتاد
سعدی ز خلق چند نهان راز دل کنی
چون ماجرای عشق تو یک یک به درفتاد...🦋🦋

#saharshehim💖

#عاشقانه
#کلبه_عشقمون
دیدگاه ها (۰)

🌸آن‌کِــه بِه دِل‌اَسیرَمَش،دَر‌دِل‌وُجآن‌پَذیرَمَش 🌸گَـرچـه...

ای خون اصیلت به شتک‌ها ز غدیرانافشانده شرف‌ها به بلندای دلیر...

تقدیم به جانانم:🌸🧿🫂مرا هوس می زچشم دلربای تو شدهوای جام ز دس...

چه شودکه نازنینا،رُخ خود به من نمائی🍃به تبسّمی،نگاهی،گِرهی ز...

مکن از برم جدایی،مرو از کنارم امشبکه نمی شکیبد از تو دل بی ق...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

مکن از برم جدایی،مرو از کنارم امشبکه نمی شکیبد از تو دل بی ق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط