اشک هایم در فراقت می چکد از دیده ام

اشک هایم در فراقت می چکد از دیده ام
همچو طفلی از شب، از تنها شدن ترسیده ام


رفتی از راهی که من مبهوت و ماتِ راه تو
عکس آن رَه تا قیامت حک شده در دیده ام


رفتی و لبخند از روی لبانم برده ای
آمده پاییز و تن پوشی ز غم پوشیده ام


گشته ام محروم من از گرمیِ آغوشِ تو
همچو پیچک من به آغوشِ خودم پیچیده ام


همچو برگ ازسال پیش افتاده از روی درخت
باد برده گوشه ای در خلوتی پوسیده ام


قصد رفتن داشتی شاید ز اندک پیش‌تر
دیر اما نیتِ شومِ تو را فهمیده ام


نیش خندی موقع رفتن به حالِ من زدی
من به ریشِ عشق بازی ها یِ خود خندیده ام


#دلنوشته_های_ناب_گل_یاس
#پاییزانه
#ویسگون
دیدگاه ها (۰)

گاهی خودت را هرس کنشاخه های اضافیت را بزنفکرت را سبک کن، تا ...

😁🙈😅#کلیپ_طنز#ویسگون

مثل یک شعر مرا تنگ در آغوش بگیر..که هوایِ غزلم سخت شبیهِ تنِ...

نسیمی هست.. ابری هست..اما نیستی در شهردلم بیهوده می گردد خیا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط