نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی
نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی
نه جان بی نصیبم را پیامی از دلارامی
نه شام بی فروغم را نشانی از سحرگاهی
نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی
ندارد خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی
بدیدار اجلل باشد اگر شادی کنم روزی
به بخت واژگون باشد اگر خندان شوم گاهی
کیم من ؟ آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان
نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی
گهی افتان و حیران چون نگاهی بر نظر گاهی
رهی تا چند سوزم در دل شبها چو کوکبها
به اقبال شرر تازم که دارد عمر کوتاهی...🦋💟

#عاشقانه
#خاصترینم◦•●◉✿
دیدگاه ها (۰)

همچو نی می نالم از سودای دلآتشی در سینه دارم جای دلمن که با ...

نه به شاخ گل نه به سرو چمن پبچیده امشاخه تکم بگرد خویشتن پیچ...

آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختمبی تو ای آرام جان یا ساختم یا...

چون زلف تو ام جانا در عین پریشانیچون باد سحرگاهم در بی سر و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط