از یه جایی به بعد، بغض زود به زود سراغ آدم میاد. مثل همون جمله‌ی معروف که میگه «فلانی تا بگی پِخ گریه‌ش می‌گیره». حالا یکی از شدت کم ظرفیتی اینطوریه، یکی به خاطر مدت طولانی قوی بودن. به خاطر پر شدن ظرفیتِ زیادش. یعنی آدمی که مثلا می‌تونست دروغ و ریاکاری، بدخلقی اطرافیان و داد زدن رییس، دعوا تو خونه، تنهایی و کلی اتفاق دیگه رو با هم دیگه تحمل کنه و دم نزنه، امروز ممکنه از این که یه پیام کینه‌دار از یه غریبه رو بخونه، بغضش بگیره. با دیدن هر درامی یا حتی گوش کردن به هر آهنگی بغضش بگیره. می‌تونه با خوندن یه شعر بغضش بگیره. گریه هم نه؛ بغض. بغض یه وقتا از گریه جدی‌تره.
دیدگاه ها (۰)

نگرانی قوی‌ترین آدم‌ها را هم از پای در می‌آورد.ترس، نگرانی، ...

شب گریه می کنم صبح با خودم صلح می کنم ظهر با ذهنم، می جنگم ع...

black flower(p,298)

چرا واقعا حس میکنین من دوستون ندارم چرا فکر میکنین برام مهم ...

غرور اسلیترینی P31

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط