#شعـــر
ای که جان و دلِ من بندِ نگاهِ تو شده
همه ی دلخوشیم چشمِ سیاهِ تو شده
من اگر واله و شیدای تو هستم هستم
اینچنین محوِ تماشای تو هستم هستم
تو برای دلِ من ، آیتِ حقی به خدا
مستی نابِ منی ، واله پرستی به خدا
کم کمک تا به تو دلبسته و بی تاب شدم
به نگاهِ تو شبی ، هاله ی مهتاب شدم
سخنِ حقِ منی ، آیه ی پیوند دلم
همه ی معرفتم صحن و سرای پیکرم
تو بمان تا که به دستانِ تو عادت بکنم
تا به محرابِ نگاهِ تو ، عبادت بکنم
آستانِ دلِ من، جامِ می و باده ی توست
همه ی تاب و تبم از غزلِ ساده ی توست
ای که جان و دلِ من بندِ نگاهِ تو شده
همه ی دلخوشیم چشمِ سیاهِ تو شده
من اگر واله و شیدای تو هستم هستم
اینچنین محوِ تماشای تو هستم هستم
تو برای دلِ من ، آیتِ حقی به خدا
مستی نابِ منی ، واله پرستی به خدا
کم کمک تا به تو دلبسته و بی تاب شدم
به نگاهِ تو شبی ، هاله ی مهتاب شدم
سخنِ حقِ منی ، آیه ی پیوند دلم
همه ی معرفتم صحن و سرای پیکرم
تو بمان تا که به دستانِ تو عادت بکنم
تا به محرابِ نگاهِ تو ، عبادت بکنم
آستانِ دلِ من، جامِ می و باده ی توست
همه ی تاب و تبم از غزلِ ساده ی توست
- ۲.۱k
- ۲۸ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط