عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم

عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم
یا گناهیست که اول من مسکین کردم

تو که از صورت حال دل ما بی‌خبری
غم دل با تو نگویم که ندانی دردم‌

ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی
تو نبودی که من این جام محبت خوردم

تو برو مصلحت خویشتن اندیش که من
ترک جان دادم از این پیش که دل بسپردم

عهد کردیم که جان در سر کار تو کنیم
و گر این عهد به پایان نبرم نامردم

من که روی از همه عالم به وصالت کردم
شرط انصاف نباشد که بمانی فردم

راست خواهی تو مرا شیفته می‌گردانی
گرد عالم به چنین روز نه من می‌گردم

خاک نعلین تو‌ای دوست نمی‌یارم شد
تا بر آن دامن عصمت ننشیند گردم

روز دیوان جزا دست من و دامن تو
تا بگویی دل سعدی به چه جرم آزردم...


مراقب قلبم هستم چون تودرآن زندگی میکنی🦋💞🦋

#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادیبه غمت که هرگز این غم ...

ای نگاهت از شب باغ نظر، شیرازتردیگران نازند و تو از نازنینان...

‌فردا که شدبرات میگم که این روز‌ها چقدر منتظرِ فردا بودم.فرد...

♥️ℒℴνℯ♥️چشامو وقتی تو بهشون نگاه می کنی دوست دارماسممو وقتی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط