این روزها

این روزها ...
دلم زود می گیرد ، زود می شکند ...
گاهی هوس می کنم همان بچه ای باشم؛
که وقتی آزارش دادند ؛
چادر مادرش را باز می کرد
و پشتِ توریِ امن و آرامش ، پناه می گرفت...
انگار همه چیز تمام شده بود
انگار دیگر کسی با او کاری نداشت
انگار فرمانِ آتش بس داده بودند ...
من این روزها
برای بی کسی ام آغوشی ندارم
به قدری از دنیا ترسیده ام
که هیچ گوشه ای برایِ دلم امن نیست !
مرا...
به کودکی ام برگردانید ...
جایی که امن ترین سرپناهِ جهان؛
چادرِ مادرم بود !
دیدگاه ها (۱۵)

#مادراز اینجا صدایت میکنم... تواز آنجا بغلم کن... دلم گرفته ...

مامان چقدر اسان تو رفتی ندیدییکی پشت سرت خون گریه میکرد💔😔🥀

و ان یڪادی میخوانم براتون الهی ڪھ از چشم بـد و نڪَاهنامردما...

آرزو می‌کنم شب‌هایتانهمیشه پر ستاره و زیبا باشدماه وقتی میان...

رمان: زخم عشقِ توپـارت اول🙇🏻‍♀️💓︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۫...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط