حضرت سعدی حکایت جوانی عاشقپیشه و وارسته را بازگو میکند ک

حضرت سعدی حکایت جوانی عاشق‌پیشه و وارسته را بازگو میکند که با معشوقه‌اش بر کشتی‌ای سوارند. آنان در دریا گرفتار گردابی بزرگ می‌شوند، ناخدا به کمک جوان می‌شتابد ولی جوان می‌گوید که او را رها کند و یارش را نجات دهد. جوان که اکنون در حال غرق شدن است، فریاد میزند و یادآوری می‌کند که هرگز در سختی‌ها نباید یار و معشوقه را فراموش کرد تا ثابت کند عشق واقعی‌ اینگونه است نه آنچه‌ که مدعیان و تظاهرکنندگان به عشق می‌گویند و انجام می‌دهند. حضرت سعدی در این روایت به اهمیت وفاداری و عشق واقعی اشاره می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که اگر کسی عاشق باشد، باید تمام توجهش تنها به یار و معشوق خودش باشد و تنها او را ببیند.🌸💚
دیدگاه ها (۰)

‌ای یار مرا موافقی وقتت خوش💚بر حال دلم چو لایقی وقتت خوش🌸خوا...

دل در بر من زنده برای غم توست💚بیگانه‌ی خلق و آشنای غم توست🌸ل...

وصال ما و شما دیر متفق گرددکه من اسیر نیازم تو صاحب نازی

پایبند یک قلبم آن،هم فقط تویی♡💚🌸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط