ما تکیه داده نرم به بازوی یکدیگر 
در روحمان طراوت مهتاب عشق بود 
سرهایمان چو شاخه سنگین ز بار و برگ 
خامش، بر آستانه محراب عشق بود

من همچو موج ابر سپیدی کنار تو 
بر گیسویم نشسته گل مریم سپید 
هر لحظه می‌چکید ز مژگان نازکم 
بر برگ دست‌های تو، آن شبنم سپید

#فروغ_فرخزاد

@foroogh_shamloo
دیدگاه ها (۱)

من برمی‌خیزم!چراغی در دست، چراغی در دل‌ام.زنگارِ روح‌ام را ص...

ومیز آواز عاشقانه ی درختی ست در جنگلی دور که رسالتش را از یا...

و نامِ کوچکم رادوست نمی‌دارمتنها هنگامی که تواَم آواز می‌دهی...

تولد واژه‌ای است در پی معنا شدنمفهومی است در تب و تاب رسیدنت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط