روزی از بار سنگینی که روی شانه‌هام سنگینی می‌کرد،
حرف خواهم‌زد، از این‌که چطور هر صبح مثل سایه‌ای،
خودم را خیابان به خیابان و در مسیرهای خلاف قاعده‌ی
احساس و باورم می‌کشاندم، در همان‌ حالی که
داشتم لبخند می‌زدم،
آرام راه می‌رفتم، آرام به کارهام می‌رسیدم و
ظاهرا همه چیز خوب بود...
روزی از رنج‌های زیسته‌ای خواهم‌ گفت که مرا
تا لبه‌ی عمیق‌ترین پرتگاه‌های جهان برد و به من
جسارت پرواز داد و مرا بزرگ‌تر کرد.
روزی تعریف خواهم‌کرد که
«این روزها چقدر خسته بودم و چقدر دوام آوردم.»

| نرگس صرافیان طوفان
#صدای_جادو
دیدگاه ها (۲)

خب اگه خدا بخواد و نت یاری کنه بریم برای پست های درخواستیتون...

اینم از رووون جذاب و دوست داشتنی ،با حدوم فیلم طرفدارش شدی؟🥰...

مگه کیووت تر از ایشونم داریم🤌❤️😂😂#بیون_وو_سوک #دونده_دوست_دا...

شما هم از این سوتی ها میدید؟!!منکه انقدر سوتی دادم که دیگه ا...

ازدواج_موفق

ازدواج_موفق

ازدواج_موفق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط