گفت جدیدا کم جمله میگی میچسبونی به در و دیوار این خ را

گفت: جدیدا کم جمله میگی میچسبونی به در و دیوار این خـ ـراب شده ها ما دلمون خوشه به همین دست خطا که نبودیم دونفر حالشونو تو گذشتمون پیدا کنن.
گفتم: مغمومم بزرگوار غـ ـرق شدم تو غم سیاه نمیدونم جلیقه نجاتم دست کیه که نمیاد.
گفت: حالا یچی بگو گریه کنیم خسته شدیم از پـ ـارگی حـ ـنجره تو عـ ـمق سکوت.
گفتم: رو دیوار اتاق بـ ـغلی نوشته بود اگه بخاطر خوشگلیش دوسش داری هـ ـوسه. اگه بخاطر هوشش دوسش داری تحـ ـسینه. اگه بخاطر پولش دوسش داری عـ ـقدس.
گفت: حالا که چی؟ ما که دوسش نداریم تو واسه چیش دوسش داری؟
گفتم: دردم همین نادونیه. نمیدونم دلم گیره چیش شده که نخ کش شدم.
گفت: برو زیر نوشته های اتاق بـ ـغلی بنویس اگه نمیدونستی بخاطر چیش دوسش داری اونوقته که میتونی باور کنی دوسش داری. اشکمونم در نیاوردی سر اخر...!
#خاصترین
دیدگاه ها (۵)

‹‹ کاش دورانمآن کمی عقب تر بود ..مثلا یک قرن !من چادرِ گُلدا...

فقط خدآ میدونه‍،شبآیۍ که‍ خوآبتو مۍبینم‍ صبح هآش بآ چه‍ حآلۍ...

شب که میشد..نگا میکردم به آسمون... صورتش میشد پس زمینه ی احس...

••ای کاش ماهی کوچیکی بودم‍ در آبـیِ رَگ‌های دستِا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط