چشمهای تو خداوند غزلهای منست

چشمهای تو خداوند غزلهای منست
شور لبهای تو در تک تک اعضای منست
شهد گل خوردن زنبور و عسل دادن او
شکل لبهای تو و شکل غزلهای منست
چشم من کاش که یک گوشه ز دنیای تو بود
به خدا گوشه ی چشمت همه دنیای منست
غم دلبسته شدن روزی امروزم بود
غم دلکنده شدن روزی فردای منست
چه عجیب است نگاهت مگر آیینه شدم
که چنین چشم تو مشغول تماشای منست
دیگر آنروز که آغوش تو جای من نیست
مطمئن باش فقط گور و کفن جای منست
😊🌱🤍
دیدگاه ها (۰)

طو همسفر روزای سختی 🌱🙂

تو کلاسیک ترین شعرِ غم انگیز منیمن مُدرن وارترین حالتِ مجنون...

آخرش یک نفر از راه می‌رسدکه بودنش جبرانِ تمامِ نبودن‌هاستجبر...

عاشق‌آن‌نیستکه‌هرلحظه‌زندلاف‌محبتمرد‌آنست‌که‌لب‌ببنددوبازو‌ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط