آذر
آذر…
روزی که سکوت سنگینتر از همیشه بر قلبهامون نشست.
روزی که «یونتان » رفت، اما ردِ عشق و وفاداریش از بین نرفت.
او فقط یک سگ نبود، بلکه تکهای از لبخند و آرامشِ تهیونگ بود،
حضور کوچیکی که در چشمهاش دنیایی از محبت دیده میشد.
حالا فقط خاطراتش مانده… نفسهای نرمش، نگاه آرامش،
و لحظههایی که یادش هنوز مثل نسیمِ ملایم، دلهامون رو لمس میکنه.
یونتن رفت، ولی یادش تا همیشه در قلبِ آرمیها و در چشمانِ تهیونگ زنده است.
آرام بخواب کوچولوی زیبا....🖤
روزی که سکوت سنگینتر از همیشه بر قلبهامون نشست.
روزی که «یونتان » رفت، اما ردِ عشق و وفاداریش از بین نرفت.
او فقط یک سگ نبود، بلکه تکهای از لبخند و آرامشِ تهیونگ بود،
حضور کوچیکی که در چشمهاش دنیایی از محبت دیده میشد.
حالا فقط خاطراتش مانده… نفسهای نرمش، نگاه آرامش،
و لحظههایی که یادش هنوز مثل نسیمِ ملایم، دلهامون رو لمس میکنه.
یونتن رفت، ولی یادش تا همیشه در قلبِ آرمیها و در چشمانِ تهیونگ زنده است.
آرام بخواب کوچولوی زیبا....🖤
- ۳۶۱
- ۱۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط