عاشقانه های شبنم

چشمانت
وقتی به چشمانم قفل می‌شود
انگار مایعی داغ
از قلبم تا سرانگشتان پا
سرازیر می‌شود
زمان می‌ایستد،
و در این سکونِ بی‌پایان
تنها نگاه من و توست
که حرف می‌زند
می‌شنوی؟
نگاه‌هایمان برای هم دلبری می‌کنند
یکی نجوا می‌کند:
نباشی، دنیا نباشد
و دیگری آرام می‌گوید
پلک‌هایت اگر بسته شوند،
دنیایم تاریک می‌شود
در این گفت‌وگوی خاموش
اشکی در چشمم حلقه می‌زند
و چشمی دیگر
بی‌پروا جاری‌اش می‌کند
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه های شبنم با مامان خوبم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم بوقت دلتنگی

عاشقانه های شبنم بیاد بابامحمدم وداداش علی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط