خداحافظ ای زیبا

ازون زمان خیلی وقته میگذره نمیدونم اون هم هنوز به یاد داره یا نه،
اما زمانی این موسیقی برای من و اون به قدری اهمیت داشت که...
دیگه فقط یه ریتم نبود یا یه مفهوم زیبا یه جور پرتو بود پرتویی که نمیتونم بگم درست از جنس چی بود شاید از جنس نور. نمیدونم...
حالا همه اون روزا خاطره شده زمان هایی که باهم این آهنگ رو زمزمه میکردیم و من میدونستم گذر زمان، با ارزش ترین لحظاتم هم تبدیل به خاطره میکنه.
راه رو مدرسه، پلهای طبقه آخر، گلدونای دم پنجره، پرتو های آفتاب که از بین پنجره و پرده عبود میکرد و روی چهره آشنای اون می افتاد و سکوتی که فقط با یک ریتم شکسته میشد...
خلاصه که الان این موسیقی برام از جنس یه خاطره است، دیگه گوش نمیدمش یا نمیخونمش، اما گاهی، وقتی پشت کلاویه ها میشینم کلید هارو هم ریتم این موسیقی میکنم و حتی بعضی اوقات میخونمش، به یاد تمام اون لحاظات که از جنس نور بودن.
دیدگاه ها (۱۸)

وایبشو...

آیا باید خودم رو بکشم یا...

ستارها

زن هزار چهره سینما

---پارت ۳: نسیم آرامکافه‌ای کوچک و دنج، با پنجره‌های بزرگ که...

CHERRY BLOSSOM Part 3۳صبح هوا هنوز یخ زده بود و رز وقتی از خ...

CHERRY BLOSSOM Part 30(صبح روز بعد)نور کم‌رمق خورشید از لای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط