عاشقانه

ناز آن اخمت که وقتی لب ز لب وا می‌کنی
گوش شیطان کر، عجب آشوب بر پا می‌کنی
یا به وقت صحبت از تهدید رسوا کردنت
ناز تهدیدت که هی امروز و فردا می‌کنی
من که گفتم اخم کمتر کن دلم سر می‌رود
کاش می‌دیدی که با اخمت چه غوغا می‌کنی
دلبری با هر قدر اخمت، نگو این طور نیست
یاس افشانی معطّر، گرچه حاشا می‌کنی
بعد از این من هستم و مهمانی احساس و تو
یک نفس از عمق این حس را تماشا می‌کنی
شاعری هستم ردیفش را به اخمت بسته است
عین لبخندی که در دیوانه پیدا می‌کنی
وصف اخمت گفتنم طعم جنون دارد ولی
ربط این دیوانگی‌ها را تو معنا می‌کنی..!




‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه

عاشقانه

عاشقانه

عاشقانه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط