آخ که چه خوب است حضور تو لابه‌لای این همه بدبختی. چه خوب است که در هجوم اینهمه اخبار بد ، تو هنوز هستی و با نگاهت به سلول‌های خسته‌ی من ، جان می‌بخشی. چه خوب که صدای تو هنوز هست ، حرف‌های تو هنوز هست ، و لبخندهای تو هنوز. تو نمی‌دانی چقدر معجزه‌ای برای آن‌کس که قادر نیست کسی را به غیر از تو دوست بدارد ، تو نمی‌دانی چقدر لازمی ، و چه خارق‌العاده با همه فرق داری! من چه اقبال بلندی داشتم ؛ که تو چشم‌های مرا دوست داشتی که تو صدای مرا دوست داشتی و لبخندهای مرا جور عجیبی تفسیر می‌کردی.
دیدگاه ها (۰)

من در حالت خوشی نیستم. مثل تاریخ ، فرسوده و ملولم. انگار بار...

ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﺩﻝ ، ﺩﻝ ﺧﻨﺪه ﺯﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺩﯾﻮﺍ...

تنها یک چیز را می‌دانم. نه تنها او را دوست داشتم ، بلکه تمام...

آباد تر از آن بود که یاد من ویرانه بیوفتد.

می خواهمت برای روزهای ابتدای پاییز...عاشقت می شومدر تک تک جو...

چقدر خوب است...کسی بی دلیل تو را دوست داشته باشدو هنگامی که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط