آه ای دوست

آه ای دوست
که دیگر رمقی درمن نیست
تو بگو
داغتر از آتش غم دیگر چیست؟
من که خاکسترم اکنون و نماندم آتش
دیگر
ای بادِ صبا
دست زبختم بردار، خبر از یار نیار
دل من خاک شد و دوش به بادش دادم.
دیدگاه ها (۰)

مکش منت به هر نامرد و مردیمده دل را به ذلت دست فردیاگر او را...

بر هر دو طرف مزن تو بر یک سوزنو آن زلف شکسته را ز رخ یک سو ز...

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم . . .

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

🍒🌱نیست نظر به سوی کس جز رُخ دوست دیده راباد به گوش او رسان ،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط