چه دورم از نفس هایت چه از تب کردنم دوری

چه دورم از نفس هایت چه از تب کردنم دوری
چه بیرحمانه تن دادی به این دوری ِ مجبوری

تو را در خواب می بینم میان عطر گندم زار
که می بوسی نگاهم را نه در قابی نه هاشوری

تو را در خواب می بینم شمالی می شود حالم
شمال شعرهای من! عجب احساس مغروری

ببین باران که می بارد تو از ذهنم نمی افتی
چه ردی مانده از پایت چه زخم تلخ و ناسوری

صدایم کن صدایم کن حریری می شوم با تو
صدایم کن به آوازی به شور ِ ساز و تنبوری...🦋💞🦋

#saharshehim💖

#عاشقانه
#چشم_آهوم
دیدگاه ها (۰)

تقدیم به جانانم🫀🫂چشمی مست و همرنگ عسل داشتبسی عاشق چو من او ...

"دوستت دارم"هایی هست که آدم، در هر فصلی بشنود جوانه می‌زند، ...

تقدیم به حضرت یارم🫀🫂در نهانم عشق تو فرمان روایی می کندخنده ی...

به خودم امدم انگار تویی در من بود‏این کمی بیشتر از دل به‌کسی...

چه دورم از نفس هایت چه از تب کردنم دوریچه بیرحمانه تن دادی ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط