حام به مردمش گفت صادقانه مشلات را بگود

حاكمـي به مردمش گفت: صادقانه مشـكلات را بگوييد.
حسـنك بلند شد و گفت:
گنـدم و شير كه قول دادی چـه شد؟
مسكـن چه شد؟
كار چـه شد؟
حاكم گفت: ممـنونم كه مرا آگاه كردی.
همـه چيز درسـت ميشود.
يكسال گذشـت و دوباره حاكـم گفت:
صادقانه مشـكلاتتان را بگوييد.
كسی چـيزی نگفت؛
كسی نگفت گنـدم و شير چه شد؛ كار و مسـكن چه شد!
از ميان جمع یک نفر زیر لـب گفت:
حسـنك چه شد؟!🪦
دیدگاه ها (۰)

#قدرت_کلام 🌿با یکی از دوسـتانم سوار تاکسـی شدیمهنگام پیـاده ...

🌼•بعـد تر ها وقتی موهـای جو گندمـی ات را از پیشـانی ات کنار ...

#اگـه_دوسـش_داری_بهـش_بگـو ‍ ترم 7 دانشکده فنی مهندسی بودیمب...

امیـدوارم اگه واقعاً مُـردمیه نفر پـیدا شه که عـقل تو کله‌ش ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط