هرسال که به روز تولدت میرسم بیشتر پی میبرم که دستانم ب

هرسال که به روز تولدت می‌رسم، بیشتر پی می‌برم که دستانم برای خوشحال کردن تو چقدر خالی‌ست، چقدر ناتوانم برای ابراز علاقه‌ام به تو و چقدر عزیز و مهربانی برای من.
هربار که به روز تولدت می‌رسم، سکوتم بیشتر می‌شود، ابزارها و مکان‌ها، ناچیزتر می‌شوند و ثانیه‌ها چه بی‌رحمانه زود می‌گذرند.
هربار که به روز تولدت می‌رسم واژه‌ها گستاخ‌تر می‌شوند و نوشتن و گفتن هم دیگر کاری از پیش نمی‌برد.
این‌بار اما تکه‌ای از جانم را به تو می‌بخشم، قلبی را که این روزها درون وجود من آرام آرام می‌تپد اما متعلق به توست. قلبی که قرار است بعد از این، امنیت را در وجود تو ببیند، پابه پای تو باشد، دستان تو را بگیرد و شاد و پر تپش، تمام زیبایی‌های دنیا را با تو تجربه کند.
قلبی که «هدیه ای از جانب خداست» برای من و من آن را به تو هدیه می‌کنم. مراقبش باش نازنین، که قلب، با ارزش‌ترین و شکننده‌ترین دارایی آدم‌هاست.
امروز برایت می‌نویسم تا فردا به یاد داشته‌باشی و در تلاطم و باد و بوران زمانه، امن‌ترین و محکم‌ترین تکیه‌گاه روزهای تنهایی‌اش باشی.
قلبی که متعلق به توست، نباید جز تو به وجود هیچ غریبه‌ای پناه ببرد نازنینم، حواست باشد.
آغوش واکن و قول بده تا همیشه مراقبش باشی...❤️
"47اُمین پاییز زندگیت مبارکمون باشه"🥳💋
1399/8/1
دیدگاه ها (۴۲)

اینم از مادربزرگمون☺😂 چطور شده؟کامنت لطفا😍😉#من_نقاشم 👩🏻‍🎨 #ا...

من میتونم هر لحضه دقیقه ساعت‌ها روز و شب به تو فکر کنم!ولی ق...

دوران طفولیت😌😅😂#چالش

اغا لطفاا کامنت!😍انرژی مثبت بدین😕😂👐💕#من_نقاشم 👩🏻‍🎨 #اجزای_صو...

@setayeshghalbesorbi

عزیز تر از جانم!روزی که قرار بود بعد از مدت ها دلواپسی و دید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط