میرم جلو اینه

میرم جلو اینه.
اسلحه را میگیرم دستم به اینه زُل میزنم. .
به سمت مغزم نشونه میگرم. اشک تو چشام جمع میشه. تو فکر فرو میرم. بزنم به اینه یا بزنم به خودم.
بازم میگم میرم جلو اینه به خودم زل میزنم. به چشم هایی قشنگم نگاه میکنم. اینه باهام حرف زد.گفت که.
تو دختری قدرتمند هستی به خودت شلیک نکن. مواضب خودت باش.
اسلحه را میزارم پایین.
بعداز ۵دیقه دوباره برش میدارم ایندفعه اینه سوکت.
کرد منم سوکت کردم اول به سمت مغزم نشونه میگرم .
و به اینه شلیک میکنم. وقتی به اینه شلیک میکنم یه صدایی جیغ بلند میشنوم که داد میزنه جیغ میکشه.
میگه که بس کن انگار کن تو وجودم یه چیز خالی میشه.
فقط خواستم بگم که مواضب خودتون باشین خودتونو بخاطر هر پلشتی نابود نکنین.
مراقب خودتون باشین.
نمیدونم از متنم خوشتون امد یانه ولی واقعیت داره این متنم. و دراخر خود همون دختر کوچولو مُرد بخاطر غم ایست قلبی کرد