غزلی نوشته بودم برسد به دست لیلی

غزلی نوشته بودم  برسد به  دستِ  لیلی
چون ڪه مجنون تو بودم،غزلی از این دلِ خون

دو سه خط گلایه دارم ڪه به عرض میرسانم
قلب سنگی ات بداند ، تو  شدی دار  و ندارم

تو شبیهِ  رازی  از عشق  یا  مثلِ  گل شقایق
موجِ دوری تو بشڪست این تنِ شڪسته قایق🦋🦋


زیارتون قبول اولسون نازلی قیزیم💐🫂🧿🌐
دیدگاه ها (۰)

این حنجره جز با لب ِ تو، شعرنخواندهجز طعم ِصدایت به صدایش نچ...

دلم برایت تنگ شدهبه اندازه یک عمربه اندازه یک عالمه بغضو به ...

جانانم جایگاه تو توی قلب من حدو مرز ندارهتو ریشه کردی تو کل ...

من ایمان آورده ام به خواستنتو این یعنیمهرت ریشه در جانم دوان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط