بعضی شبها خیلی خوابمان میآید، چشمهایمان به زور روزنه نور را پیدا میکنند و باز میماند؛اصلاً به حدی خوابمان میآید که بیدار ماندنمان کشنده میشود اما خوابمان نمیبرد ؛ خواب لعنتی ما را نمیبرد!
خلاصه که بعضی شبها خیلی شباند ؛ و قسم به تمام شبهایی که پلک هایم روی هم چفت نشدند و تو در عوض خوابت برده بود ؛ شبی به حدی دلتنگم خواهی شد که هیچ بالشتی نتواند جای بازوانم را زیر سرت پُر کند!
و اما در سرانجام این شبهای کشدار در نتیجهی هزار جور کش مکش میان خودمان و چشمان و افکارمان ، همهی آدمها بالاخره در یک ساعتی میخوابند؛ یکسری سر شب ، یکسری دم صبح . همهی ما دلتنگیم ، سر شبیها دلتنگ ، دم صبحیها دلتنگتر!
- دلتنگیهای شبانهیک دیوانه
¹:³⁶
²⁶دی¹⁴⁰⁰
#no_copy🚫
خلاصه که بعضی شبها خیلی شباند ؛ و قسم به تمام شبهایی که پلک هایم روی هم چفت نشدند و تو در عوض خوابت برده بود ؛ شبی به حدی دلتنگم خواهی شد که هیچ بالشتی نتواند جای بازوانم را زیر سرت پُر کند!
و اما در سرانجام این شبهای کشدار در نتیجهی هزار جور کش مکش میان خودمان و چشمان و افکارمان ، همهی آدمها بالاخره در یک ساعتی میخوابند؛ یکسری سر شب ، یکسری دم صبح . همهی ما دلتنگیم ، سر شبیها دلتنگ ، دم صبحیها دلتنگتر!
- دلتنگیهای شبانهیک دیوانه
¹:³⁶
²⁶دی¹⁴⁰⁰
#no_copy🚫
- ۹.۸k
- ۲۵ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط