خلاصم کن از عشقهایی

0 خلاصم کن از عشق‌هایی
که گاهی هست و گاهی نیست ...

-----

آن نه عشق است که بتوان برِ غمخوارش برد
یا توان طبل‌زنان بر سر بازارش برد
عشق می‌خواهم از آن‌سان که رهایی باشد
هم از آن عشق که منصور، سر دارش برد
عاشقی باش که گویند به دریا زد و رفت
نه که گویند خسی بود که جوبارش برد
دلت ایثار کن آن‌سان که حقی با حقدار
نه که کالاش کنی، گویی طرارش برد
شوکتی بود در این شیوه شیرین روزی
عشق بازاری ما رونق بازارش برد
عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ
که به عمری نتوان دست در آثارش برد
مرد میدانی اگر باشد از این جوهر ناب
کاری از پیش رود کارستان که آرش برد

«حسین منزوی»

-----
#عاشقانه #خاص #دلتنگی
#ستایش_قلب_سربی
#آهنگ #موسیقی_ایرانی #عاشقانه #آهنگ_پاپ #موزیک #موزیک_ایرانی #آهنگ_غمگین #آهنگ_عاشقانه_ها
#عشق_جان #دلبرانه
دیدگاه ها (۰)

0 بغل کن بالِشَت را بعد از این او برنمیگردد❤️‍🩹بَهار مملو از...

🫂🤩💋🫂 ‌ چه مرگ قشنگی‌ستتو از کوچه مرا صدا بزنی،و من از شدت شو...

0 .عشق دم مسیحا دارهبلند می‌کنه آدم‌رو حتی بعد از خوردن سخت‌...

0 دکلمه‌ای زیبا وبه یادماندنی از بانو مریم حیدرزاده 🥰تقدیم ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط