می گن دخترا عزیز دوردونه بابان….

می گن دخترا بابایی ان…..

آره منم عزیز دوردونه بابام بودم ٬ منم بابایی بودم…

اما اصلا تو این فکر نبودم که قراره به این زودی تکیه گاهمو ٬ پشت و پناهمو ٬

عزیزم رو ٬ بابام رو از دست بدم….

باورش ٬ درکش ٬ تحملش خیلی برام سخته هنوز که هنوزه نتونستم فراموش کنم

برای یه دختر که عزیز باباست اینکه لحظه جون دادن پدرش بالای سرش باشه ٬ دستاش تو دستش باشه اما نتونه هیچ کاری براش بکنه خیلی دردناکه

حالم و احساساتم با گفتن کلمات بیان نمی شه ٬ دردی که کشیدم و می کشم

برای گفتنش کلمات هم کمن خیلی کم…😔😔
دیدگاه ها (۰)

جانم فدای رهبر 🌹

آبنبات تلخ

پارت غیر منتظره پارت5

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط