تو ستارهها رو تماشا میکردی با نور ستاره ها مسخ میشدی

__ تو ستاره‌ها رو تماشا میکردی، با نور ستاره ها مسخ میشدی و من به این فکر میکردم که تنها ستاره‌ی این شهر روبروم ایستاده.. ستاره‌ ی چشمای تو این شهر رو کازابلانکای من میکرد..!
دیدگاه ها (۰)

__ یه افسانه هست که میگه خدا نقشه یِ کهکشانِ زندگیِ بعدیمو...

__اگر داستان را از قبل بدانی، به یک ماشین تبدیل میشوی.آنچه ب...

__ یه افسانه هست که میگه وقتی میمیری و دوباره در کالبد نوزاد...

__ یه افسانه هست که میگه کسایی که روی انگشت حلقشون یه خال دا...

ببخشید که آخرین بار بغلت نکردم ...فکر میکردم بازم بر میگردیف...

و اماااا ستاره ی مورد علاقه ی من!!ستاره س آنتارسقدر ظاهریش ب...

بکش پایین برای تشکیل خانواده ی ستاره ی من/اوشی نو کو

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط