بدون مخاطب

بدون مخاطب
در میان واژه‌ها گم شدم،
آنجا که نامت را می‌نوشتم...

عطر حضورت در تمام لحظه‌هایم جاری‌ست،
مثل نسیمی که بی‌دلیل،
می‌آید و دلم را با خودش می‌برد.

چشمانت را که می‌بندم،
می‌بینم هنوز در کنارمی،
می‌شنوم صدای آرامت را،
و حس می‌کنم گرمای دستانت را.

عشق، همین لحظه‌های بی‌دلیل است،
همین دلتنگی‌های پر از امید،
همین که تو باشی،
و من در میان واژه‌ها
دوباره گم شوم...
دیدگاه ها (۹)

عـشق."قصہ اے است کہ مغز مینویسدو قلب امضا میکند❤️گاهی فکر می...

“عزیز بودن” جرم نیستامتیازیست که “تو” در قلب من داری و “خیلی...

مسیر زندگی یک طناب باریک است کهاگر نتوانید بین عقل و قلبتان ...

من برای تمام آدم‌ها حالِ خوب آرزو می‌کنم،برای تمام قفل‌ها کل...

★هر بار از نو عاشق تو خواهم شد...★

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط