سلام نوه های قشنگم چطورینن؟ دلم براتون تنگ شده بود جون جدتون این متنو بخونید نظر بدید راجبشش
پالتوی بلند و قهوه ای تنم را پوشانده بود ، شال گردنه نارنجی را به گردنم چسباندم ، دستم را درون جیب هایم قرار دادم و چکمه هایم را بر روی برگ های خشک شده ی نارنجی و قرمز هدایت میکردم ، با باز کردنه دره کافه صدای دینگ بلند شد ، میزم را انتخاب کردم و صندلی را عقب کشیدم و نشستم ، قهوه ای سفارش دادم و مشغول به نگاه کردن به جزئیات کوچک کافه شدم ؛ صندلی چوبی و کهنه ای من را مجذوب خودش کرد. همه ی صندلی ها نو و رنگی بودند ، اما این صندلی فرق داشت ، از همه ی صندلی ها دور بود ، خراش های کوچکی رویش دیده میشدند ، پوسیده شده بود . یک لایه اشک چشمانم را فرا گرفت ؛ من را یاده خودم می انداخت ، وقتی که تنها یک گوشه مینشستم و بقیه ی بچه ها را تماشا میکردم ؛ آن موقع کسی من را به بازی راه نمی داد ، این صندلی آن کودک کوچک و غمگین درون من را بعد از سال ها زنده کرده بود؛ به نظر میرسید گوشه ای ایستاده و حسرت دوست داشته شدن میخورد ... از جای خود بلند شدم و نزدیک صندلی رفتم ، بوی خاک نم خورده میداد . با خود کمی فکر کردم ، چرا آنجا رها شده بود؟ چون کهنه و فرسوده است؟ یا چون درست مثل من در کودکی ، متفاوت است و هم رنگ بقیه نیست؟
(خودم نوشتمم)
پالتوی بلند و قهوه ای تنم را پوشانده بود ، شال گردنه نارنجی را به گردنم چسباندم ، دستم را درون جیب هایم قرار دادم و چکمه هایم را بر روی برگ های خشک شده ی نارنجی و قرمز هدایت میکردم ، با باز کردنه دره کافه صدای دینگ بلند شد ، میزم را انتخاب کردم و صندلی را عقب کشیدم و نشستم ، قهوه ای سفارش دادم و مشغول به نگاه کردن به جزئیات کوچک کافه شدم ؛ صندلی چوبی و کهنه ای من را مجذوب خودش کرد. همه ی صندلی ها نو و رنگی بودند ، اما این صندلی فرق داشت ، از همه ی صندلی ها دور بود ، خراش های کوچکی رویش دیده میشدند ، پوسیده شده بود . یک لایه اشک چشمانم را فرا گرفت ؛ من را یاده خودم می انداخت ، وقتی که تنها یک گوشه مینشستم و بقیه ی بچه ها را تماشا میکردم ؛ آن موقع کسی من را به بازی راه نمی داد ، این صندلی آن کودک کوچک و غمگین درون من را بعد از سال ها زنده کرده بود؛ به نظر میرسید گوشه ای ایستاده و حسرت دوست داشته شدن میخورد ... از جای خود بلند شدم و نزدیک صندلی رفتم ، بوی خاک نم خورده میداد . با خود کمی فکر کردم ، چرا آنجا رها شده بود؟ چون کهنه و فرسوده است؟ یا چون درست مثل من در کودکی ، متفاوت است و هم رنگ بقیه نیست؟
(خودم نوشتمم)
- ۱۱.۲k
- ۱۸ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط