خدا نشسته که یک روز کشفت تان بکند

خدا نشسته که یک روز کشفت تان بکند
بدین وسیله دلش را مگر جوان بکند

هر آنکه منکر اعجاز چشم های تو است
بگو بیاید و یکبار امتحان بکند

زبان به لکنت افتاده، لکنتی ابدی
که شرح منظره ی عشق را بیان بکند



دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری
تو اون چشات چیا داری
بلا داری بلا داری
توی سینت صفا داری
توی قلبت وفا داری

به یک دم می کشی ما را
به یک دم زنده می سازی
رقابت با خدا داری
دو تا چشم دوتا چشم

دو تا چشم سیاه داری
دیدگاه ها (۰)

می خواهمت بدجور و تو بدجور می دانیمی چسبمت مثل لب سیگار در م...

نیست پروا تلخ کامان را زتلخی های عشقآب دریا در مذاق ماهی دری...

در آن شهری که تار یک استصدای پای شب،سنگین و خوفناک می آیدسیا...

زرق و برق زندگی دلبستگی دارد ولی دل بریدن از تمام این حواشی ...

وانشات اینوماکی//پارت۱

You must love me... P12

باقی تابستان عجیب و محیرالعقول طی می‌شود.ماه گذشته از اینکه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط