Crazy Silence

Crazy Silence...
پارت پنجم
____________________
وارد جنگل شدند کنار هم دیگه آروم راه میرفتند
ات:صحنه جرم کجا بود ؟!
جونگکوک@:قسمت شمالی جنگل ...باید مستقیم بریم ...
به سمت جلو حرکت می‌کردند و آروم با هم حرف می‌زدند قشنگ حس ترس بهشون منتقل شده بود...
ات:چه باد سردی میزنه ...
@اگر سردته کاپشنم رو بدم...
ات:نمی‌خوام فداکاری کنی بعد سرما بخوری کل پرونده بیافته گردن من...
@دوست ها هم دوست های قدیم...
ات:باورت میشه برای اولین بار تو عمرم دارم میترسم؟!...آه جونگکوک اگر کله شق بازیت کاری دست ما بده....
@خیالت راحت ...اتفاقی نمی‌افته هردومون بوکسوریم دیگه...
ات:چه ربطی داره آخه بچه ...بیا صحنه جرم صحیح و سالم ...
@پس اونی که اومد داخل جنگل کجاست؟!...باید دنبالش بگردیم...
_دنبال من میگردید؟!
با صدای کسی که از پشتشون می‌آمد برگشتن اما طولی نکشید که هر دوشون افتادن روی زمین ....
پرش زمانی *ویو جونگکوک*
آروم چشماش رو باز کرد نگاهی به اطرافش انداخت دور تا دورش درخت بود و جنگل ...چشمش به ا.ت خورد که کنارش افتاده بود...اومد نزدیکش بشه ولی متوجه شد دستاش از پشت به درخت بسته شده...
سعی کرد با صدا زدن ا.ت رو بیدار کنه
.ت....ا.ت بلند شو ....مین ا.ت....ا.تتت
ویو ا.ت
با صدا زدن های کسی چشمام رو باز کردم ...
ات:ما کجاییم؟!
@داخل جنگلیم...ا.ت چهره کسی که زد تو سرمون رو دیدی؟!
ات:ن،نه ...خیلی سریع اتفاق افتاد ...
@باید همون مرد Xباشه...ببین ا.ت ما باید هرچی سریعتر از جنگل بریم بیرون اینجا امن نیست
ات:این رو من هم همون اول گفتم ولی تو حرف گوش نکردی....خیلی راحت می‌تونستیم جلو در وایستیم تا این مرد X بیاد بیرون ولی احمق بازی های تو گند زد...یارو تو دو قدمی ما بود و ما نتونستیم بگیرمیش...
@الان وقته غر غر کردن نیست ...هر دومون کار اشتباهی رو انجام دادیم ولی الان باید بریم بیرون ...
ات:دست هامون بستس...
@ببین میتونی چاقو جیبی رو از تو جیب پشتم برداری...البته اگر وسیله هامون رو برنداشته باشه...
ا.ت به سختی دستش رو تکان داد و سمت جیب جونگکوک برد...آروم دستش رو داخل جیبش کرد و چاقو رو بیرون کشید آروم آروم قسمت تیزی چاقو رو روی طناب کشید که بالاخره دست جونگکوک باز شد...
نظر یادت نره رفیق!

#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#J_HOPE#HOSOK
دیدگاه ها (۱۱)

Crazy Silence...پارت ششم________________بعد از کلی تلاش دست ...

جواب ناشناس :)سوال ها از پایین به بالا پاسخ داده میشه...۱_یه...

Crazy Silence....پارت چهارم _____________________ویو ا.تهمین...

Crazy Silence.... پارت سوم _________________ویو ا.تروبرو برا...

⁶²بوسه طولانی جونگکوک به آرامی پایان یافت. هر دو نفس‌نفس می‌...

³⁷فردا شبنویسندهجونگکوک که دستش کاملاً بسته شده بود، آماده ر...

پارت 8 جونگکوک:وایسا ا/ت: بله جونگکوک: هیچی برو ا/ت: وا چشه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط